بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام بر منجی عالم بشریت و نائب بر حقش، بت شکن زمان، امام امت خمینی و با درود بر شهیدان راه اسلام که خون خود را پای نهال آزادی ریختند و این نهال را آبیاری کردند مادرم اکنون که این وصیت نامه را می نویسم در چادرمان هستیم و اگر شهید شدم که به سعادت آخرت رسیدم و در آن دنیا شفاعت شما را خواهم کرد
مادرم از اینکه من در راه خدا کشته شده ام نگران و نارحت نشو و باید افتخار کنی که فرزندی این چنین تربیت کردهای، امانتی را که خداوند به تو داده بود صحیح و سالم با دست خود پس دادی و مبادا گریه کنی که از این گریه تو دشمنان شاد می شوند و مانند فاطمه زهرا مقاوم باش و در هنگام دفن من بالای قبرم باش و نظاره کن که عاقبت دنیا چه خواهد بود
و اما پدرم که من از روی شما شرمنده هستم و هنگامیکه یاد دستهای پینه بستهات می افتم جگرم آتش میگیرد که چگونه با زحمت و زنج روزی ما را تهیه می کردی و همانند یاسر باش که چگونه در سنگهای داغ او را شکنجه می کردند و پسرش را هم در راه خدا داد و هیچ ناراحت نبود بلکه خوشحال هم بود
و اما تو ای برادر بزرگترم تو یاور خانه باش و مادر را دلداری بده و اما ای خواهرم که همچون زینب هستی تو وظیفه سنگینی به عهده داری هم باید مادر را دلداری بدهی و هم او را در کارهای خانه یاری بدهی و مانند زینب باش که برادر و مادر و پدرش را در راه خدا داد ولی هیچ ناراحتی به خود راه نداد
و برادر کوچکترم حسین که خیلی دوستش دارم تو هم باید پسر خوبی باشی و درسهایت را با دقت بخوان تا در آینده بتوانی با وارد شدن به دانشگاه دشمنان خدا را نابود کنی و زمانی که مجید جانم بزرگتر شد می توانی خاطرات من را برایش بگویی که چگونه دشمنان خدا به جان و مال و ناموس ما حمله کرده بودند
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
دوستدار شما حسن تاجیک
و در آخر همه شما مادرجان و پدرجان و برادر و خواهرجان مرا حلال کنید و در آخرت شفاعت شما را خواهم کرد
۶۵/۹/۲۴
ساعت ۸/۴۵
“و محل دفنم را مادر و پدرم معین کنند”