وادي گمنامي، وادي عجيب و پر رمز و رازي است كه تمام عرفاي اسلامي براي رسيدن به مقامش خون دلها خوردهاند، كلاس درسي كه بي شك شهداي گمنام شاگرد اولهاي آن هستند. لكن از شهداي گمنام كه بگذريم، گلزارهاي شهداي ما پر هستند از نامداران گمنامي كه هر چند اسم و رسم آنها بر سنگ مزارشان حك شده، لكن به دليل جهل ما آنها نيز در گمنامي به سر ميبرند.
گلزار شهداي سيد فتح الله ورامين مملو است از گمناماني كه اگر هر رهگذري از آن عبور كند تنها به اسم و رسمي از شهداي آن بسنده مي كند و با شهداي آرميده در آن در اوج گمنامي وداع ميكند. يكي از اين نامداران گمنام مهران محمدي است. نوجوان دوست داشتني گلزار شهداي سيد فتح الله كه رهگذران از وجود او غافلند.
مهران محمدي، چه زيبا اسم و رسمي، مهران اما از نوع محمدي (ص)، آري همانطور كه سلمان به مقام منا اهل البيت رسيد و مشهور شد به سلمان محمدي، مهرانِ نوجوان نيز زندگي اش خدايي شد و به معناي واقعي كلمه، محمدي شد.
در شناسنامه اش در مقابل نام مادر، فاطمه نوشته شده بود ولي قلب مهران زماني آرام مي شد كه در محشر نيز نام مادرش فاطمه (س) باشد و او به خوبي ميدانست فرزند فاطمه (س) شدن يعني طي كردن منازل سير و سلوك و كربلايي شدن.
نامه ها و وصيت نامه اين جوان عاشورايي، منازل سير سلوكش را به خوبي به عابران مسير زندگي اش نشان مي دهد. آرزوي شهادت اولين شرط فاطمي شدن است و حقير ديدن خود در پيشگاه خداوند متعال و گناهكار ديدن خود تا سرحد شرمندگي از خدا، شرط ادامه مسير است. عشق به خدا در وجود نحيف و كوچكش موج مي زند.
حسرت خوردن به رزمندگاني كه براي اندوختن توشه آخرت به ميدان جهاد و مبارزه آمدهاند، ويژگي ديگر سالك اين راه است و كار خود را بي ارزش دانستن شرط قبولي اعمال، كه اينها همه در وصيت نامه مهران چون خطوط درخشاني خودآرايي مي كند.
سالك الي الله و آنكه كه به قول امام روحالله، ره صدساله را يك شب مي پيمايد، ميداند كه حق الناس مانع بزرگي براي رسيدن معشوق است و حلاليت طلبيدن در سنين نوجواني كه هنوز آلودگي دنيا را به خود نديده ، شرط پاكي وجود سالك در مسير حق است. مهران كه اين را به خوبي درك كرده است به زيبايي هر چه تمام تر از تمام اطرافيانش حلاليت مي طلبد.
آري سالك مسير حق به انتهاي مسير نزديك مي شود و هنگام اجر و مزد مي رسد. كربلاي 5 عملياتي با رمز يا فاطمه الزهرا(س)، براي نوجواني كه سراسر وجودش از عشق فاطمه زهرا (س) لبريز شده، بستر مناسبي براي وصول به معشوق است، و اينجاست كه ديگر تركش دشمن داغي و دردش دوست داشتني ميشود آن هم اگر به بيايد بر پهلو بنشيند.
سالك نوجوان، بي شك صداي عرشيان را مي شنود كه فرياد مي زنند: مهران جان، فرزند فاطمه شدنت، مبارك است.
خدايا، ما را نيز در نبرد آخرالزماني جبهه حق عليه باطل، شهيد مسير خود قرار داده و نشانه فاطمي شدن را در صورت، بازو و پهلويمان قرار ده، چرا كه پسر هر چه به مادر شبيه تر شود، دوست داشتني تر است…؛ آمين
4 دیدگاه
دوست آسمانی
به نام خدا
کمی پیش از محرم بود ، هفته دفاع مقدس ، که یکی از دوستان از تجربه طرح دوست آسمانی در اردو های راهیان نور گفت و مرا برد به دوران نوجوانی ام و عکس های شهید مصطفی مازح و شهید منیف اشمر روی دفتر هایم .
یاد دوست شهیدم که فراموشش کرده بودم در تهاجم روزمرگی های زندگی ام.
نام تو را شنیده بودم و می دانستم کمی از پسرم بزرگتری.
همان روزها بود که برایش از تو گفتم و پیشنهاد دادم که با تو دوست شود. برایش عجیب بود و گنگ .
شب جمعه آخر هفته دفاع مقدس رفتیم با هم شاخه گلی خریدیم و آمدیم سر مزارت. گفتم “بیا سلام کن . صحبت کن . بگو می خواهم با شما دوست شوم و …” برایش گنگ بود و شاید خجالت می کشید . کمی جلو آمد . تنهایش گذاشتم . نمی دانم چه گفت و شنید که از آن روز تو شدی “آقا مهران”ش!
سر راه کلاس قرآن اجازه می گرفت و می آمد دیدنت.
چه می گفتید و چه می شنید ، نمی دانم .
حالا اما تو دوست مایی .
دوست من و پسرم.
با هم می آییم سر مزارت هر کدام آرام حرفهای خودش را می زند و …
دوست آسمانی
سلام بزرگ مرد کوچک !
سلام دوست آسمانی ما !
سلام عزیزی که به اندازه عکسی میشناسیمت و به اندازه نوشته های روی سنگ مزارت!
سلام قهرمان پسرم !
دیدی و شنیدی دیشب اشکهایش را از نامردی زمانه وقتی که به یادش آوردم مردانگی تو را و این که همه جا آدمهای حقیر را برایش چنان بزک کرده اند که قهرمان می پنداردشان. وقتی پرده را از چشمانش برداشتم تا حقارتهایشان را ببیند تا بفهمد که تا کجا فریبش می دهند. اصلا لازم نیست تو را بیشتر از این بشناسد همین قدر مردانگی که از تو می شناسد کافی ست. همین قدر که می داند نوجوانی بودی مثل قاسم(ع)! همین قدر که می داند قاسم (ع) آنقدر ها هم دور نیست!
و دیدی شادی ام را وقتی فرزندم با شنیدن نام کربلای پنج در تلوزیون گفت : ” راستی آقا مهران (آن قدر با تو رفیق شده که آقا مهران صدایت می کند) هم توی همین عملیات شهید شد …”
و همین حالا و همین جا سپاس از خدای تو که تو را در مسیر زندگی ما قرار داد تا حقیقت را در غبار تزویر تشخیص دهیم.
سپاس از تو ، تویی که این روزها سالگرد شهادتت است …
بگیر دستمان را ، برادر باش برای پسرم .
دوست آسمانى
سپاس از تو كه باز كردى در را براى ما …
دوست آسمانى
سلام آقا مهران
عيد شما مبارك…